بحثي در تقيه
تقيه چيست؟ امام جعفر صادق(عليه السلام)درميان امامان معصوم-که درود خدا برايشان باد-تنهاامامي بوده که بادو حکومت مرواني وعباسي معاصر بوده است،دو حکومت وقدرتي که باشهوتراني وافراط درخوشگذراني ولذت جوئي عملاٌ باشريعت اسلام وبنيانگذار آن يعني پيغمبراکرم (صلي الله عليه وآله)به نبرد برخاسته بودند. دراين هنگامه فسق وفجور،عياشي وهوسراني وستم پيشگي حکام جور اموي و عباسي،بدعتگزاران ومذهب سازان جورواجوري هم پديد مي آمدند.اينان براي شکار مردمان ساده لوح وبي خبر برسرهرراهي دامي مي گستردند،بويژه آنکه هيچگونه عامل بازدارنده و مرجع صلاحيتداري که بخواهد بابتواند اين دزدان عقايد وافکار رادنبال کند واين نابکاران را برسرجای خود بنشاند وجود نداشت بلکه احياناٌ سلطه حاکم وقت براي تضعيف اهل بيت(عليهم السلام)وبه هدف پراکندن مردم ازاطراف پيشوايان برحق،عملاٌ ازآن مذهب بازان دين ساز حمايت مي کردند وبه اختلافات فکري و اعتقادي دامن مي زدند. اکنون امام صادق(عليه السلام)که نظاره گر اين درگيري ميان دين و دو سلطه و حکومت،وشاهد نبرد ميان حق واين بدعتگزاران بود،دراين وضع بحراني چه روشي مي توانست اتخاذ کند؟ آيا او آشکارا به جنگ باسلطه حاکم وبدعتها برخيزد؟اگر مي خواست چنين کند،باکدام نيرو و ياروياور؟مگر نه آن است که امام،مردم زمان خود را مي شناسد ومي داند که آنان چگونه ازياري حق وحمايت آن دريغ مي ورزند؟ مگر امام نشنيد ونديد که مردم عصر او،بسياري ازسلحشوران علوي وجوانمردان هاشمي راکه دربرابر بيداگريها وناشايست کاريهاي امويان وعباسيان قيام کرده بودند،تنهاگذاشتند وفريبشان دادند؟تازه کشته شدن درراه دين،اگر امام بدين وسيله به هدف خويش مي رسيد چونان جدش امام حسين بن علي(علیهما السلام)آرمان او بود،چرا که امام جان خود را عزيزتر ازدين نمي دانست.ليکن او به يقين مي دانست که هرگاه دست به قيام زند وجان عزيزش را فدا نمايد،کوچکترين فايده اي عايد دين نخواهد شد. پس امام چه مي توانست بکند؟اگردرمقابل اين صحنه پيکار حق وباطل مهر سکوت برلب زند ودم فروبندد که درپيشگاه خدا ورسول مسؤوليتي بس سنگين دارد.پس امام براي نجات ورهائي دين ازاين معرکه درگيري چه تدبيري بايد بينديشد تابدان وسيله خود ويارانش ازچنگال اين گرگان درنده نجات پيدا کنند؟ سياست امام دراين دوران بحراني آن بود که به نشرفرهنگ علوم ومعارف پرداخت واحکام وسخنان حکمت آميز رادرميان مردم پخش کرد وفضيلتها رارواج داد و ضلالتها وگمراهيها رادرسايه دليل وبيان کوبنده ريشه کن ساخت. آري ،امام درپوشش«تقيه»(يعني تلاش پنهاني براي سازندگي)که ازآن به عنوان يک ابزار براي بکاربردن سياست حيکمانه اش بهره مي جست ،باگسترش تعاليم اسلام به شريعت الهي خدمت کرد،بازهد وعبادت پيشگي اش مردم راارشاد نمود وبا مباحثات ومناظرات وعقيدتي اش به پيکار بابدعتها وکژانديشيها پرداخت وسرانجام بااين مبارزه سازنده عمرش را به پايان برد بنابراين بحثي پيرامون تقيه داشته باشيم. تقيه درخدمت دين اثر وفايده تقيه به عنوان خدمت به دين وجامعه تشيع براحدي پوشيده نيست ،زيرا تشيع درکوفه به روزگارزياد بن ابيه بسيار ضعيف شده وازرجال نامدار شيعه احدي درآن باقي نمانده بود ودرايام حجّاج هم وضع به جائي رسيد که نسبت کفروزندقه به شخصي بهتر از نسبت تشيع بوده است. ولي ازاين همه فشار،انزوا وتحت پوشش تقيه زندگي کرن ديري نگذشت تااينکه تعداد راويان امام جعفر صادق(عليه السلام)طبق آماري که ابن عقده ارائه داده است و شيخ طوسي در «رجال»طبرسي در«اعلام الوري»ومحقق در«معتبر»آورده اند بالغ بر بيش ازچهار هزار نفر شدند که اکثر آن روايان،اهل کوفه بوده اند. حسن بن علي وشّا ازمحدثان شيعه وازاصحاب حضرت امام رضا(عليه السلام)واز روات موثق مي گويد:اگرمي دانستم احاديث امام صادق(عليه السلام)اين اندازه طالب و علاقمند دارد،آنهارا بيشتر فرا مي گرفتم،زيرامن درهمين مسجد کوفه نهصد تن راديدم که همه مي گفتند:حديث فرمود ماراجعفربن محمد(علیهما السلام)وتازه وشا جز اندکي ازشاگردان امام رادرک نکرده است. بدين ترتيب راز کثرت روايت ازامام صادق(عليه السلام)شناخته مي شود وروش مي گردد که چگونه امام،منبع دانشهاي سودمند ووالاي بشري بوده واززبان آن بزرگوار حکمها وحکمتها جاري گشته است ونيز دانسته مي شود که چرا فرهنگ انتشار يافته از سوي امام به عنوان مذهب تشيّع معروف شده وچگونه وچرا بزرگان وسرشناسان اهل سنت مانند مالک ،ابوحنيفه ،سفيانها ،ايوب سختياني ،شعبه ،ابن جريح وديگران جملگي ازامام ششم ماحديث شنيده وروايت کرده اند. امام (عليه السلام)بدان سبب توانسته اين همه خدمت انجام دهد که خود راازجامعه کذائي آن روز دورنگاه داشته وازموارد تهمت دوري گزيده وازجدال برسر خلافت و حکومت اجتناب فرموده است ودرزير پوشش تقيه به سازندگي اساسي واشاعه فرهنگ اسلامي پرداخته ومعارف وفضائل اخلاقي رانشر داده است واگر امام راهي جزاين انتخاب مي کرد آنهمه دانشها وفضيلتها رانمي توانست انتشار دهد وطبعاٌ مقام ومنزلت ائمه اهل بيت(عليهم السلام)ناشناخته وحقايق قرآني وعلوم ديني زير ابرهاي تيره پنهان مي ماند وبشريت ازاين معارف والا محروم مي گشت. اگرامام روش خاص خود را پيش نمي گرفت،فضاحت و رسوائيهاي دو سلطه اموي وعباسي آشکار نمي گرديد ونيز کوس رسوائي فرقه هاي باطل زده نمي شد وحجت وبيان از سوي دانشمندان وايدئولوگهاي اسلامي برضد منحرفان تمام نمي گشت.
|
امتیاز مطلب :
|
تعداد امتیازدهندگان :
|
مجموع امتیاز :
نویسنده : مهران کاوه
تاریخ :